خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیاطی
[اسم]
sewing
/ˈsoʊɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خیاطی
دوخت و دوز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خیاطی
دوخت
دوخت و دوز
دوزندگی
1.I'm not very good at sewing.
1. من زیاد در خیاطی خوب نیستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
sewer
sewage system
sewage
sew
severity
sewing machine
sex
sex appeal
sex change
sex chromosome
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان