Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سختی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
severity
/sɪˈvɛrɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سختی
سختگیری، شدت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشدد
حدت
وخامت
سختگیری
سختی
شدت
formal
مترادف و متضاد
acuteness
harshness
sternness
stiffness
geniality
leniency
mildness
1.The severity of the Black Plague can be imagined from the fact that thirty percent of the population died.
1. سختی طاعون سیاه را میتوان از حقیقت مرگ سی درصد جمعیت تصور کرد.
2.the severity of the problem
2. سختی مسئله
تصاویر
کلمات نزدیک
severely
severe
severance
several
sever
sew
sewage
sewage system
sewer
sewing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان