[قید]

severely

/səˈvɪr.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شدیدا

معادل ها در دیکشنری فارسی: سخت به شدت شدیدا
مترادف و متضاد harshly seriously sternly stiffly
  • 1.severely damaged
    1. شدیدا آسیب دیده
  • 2.Their daughter was severely injured in a car accident.
    2. دختر آنها در تصادف اتومبیل شدیدا مجروح شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان