Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شدید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
severe
/səˈvɪr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more severe]
[حالت عالی: most severe]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شدید
طاقتفرسا، سرسخت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اکید
سخت
شدید
1.The teacher was a small, severe man.
1. معلم، مردی کوچک و سرسخت بود.
2.The weather service issued a severe storm warning for most of Michigan.
2. هواشناسی طوفانی شدید را پیشبینی کرد که بیشتر ایالت میشیگان را تهدید میکند.
a severe chest infection
عفونت شدید سینه
تصاویر
کلمات نزدیک
severance
several
sever
seventy-two
seventy-five
severely
severity
sew
sewage
sewage system
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان