[صفت]

severe

/səˈvɪr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more severe] [حالت عالی: most severe]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شدید طاقت‌فرسا، سرسخت

معادل ها در دیکشنری فارسی: اکید سخت شدید
  • 1.The teacher was a small, severe man.
    1. معلم، مردی کوچک و سرسخت بود.
  • 2.The weather service issued a severe storm warning for most of Michigan.
    2. هواشناسی طوفانی شدید را پیش‌بینی کرد که بیشتر ایالت میشیگان را تهدید می‌کند.
a severe chest infection
عفونت شدید سینه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان