خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفش فروشی
[اسم]
shoe store
/ʃu stɔr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کفش فروشی
فروشگاه کفش
1.There is no shoe store near us.
1. در نزدیکی ما هیچ کفش فروشی ای وجود ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
shoe
shoddy trick
shoddy
shoddily
shockproof
shoehorn
shoelace
shoemaker
shoemaking
shoeshine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان