خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خط دیگر بردن (قطار یا بخشی از قطار)
2 . انتقال دادن (از جایی به جایی دیگر)
3 . حرکت دادن (مدام از جلو به عقب و بالعکس)
4 . در جایی کماهمیت قرار دادن
5 . منحرف کردن (جریان)
6 . تصادف از پشت
[فعل]
to shunt
/ʃˈʌnt/
فعل گذرا
[گذشته: shunted]
[گذشته: shunted]
[گذشته کامل: shunted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به خط دیگر بردن (قطار یا بخشی از قطار)
خط عوض کردن
2
انتقال دادن (از جایی به جایی دیگر)
منتقل کردن
3
حرکت دادن (مدام از جلو به عقب و بالعکس)
4
در جایی کماهمیت قرار دادن
به جا یا موقعیتی پست انتقال دادن یا هدایت کردن
5
منحرف کردن (جریان)
[اسم]
shunt
/ʃˈʌnt/
قابل شمارش
6
تصادف از پشت
مترادف و متضاد
rear-ender
تصاویر
کلمات نزدیک
shun
shuffle
shudder
shrunken
shrug off
shush
shut
shut down
shut in
shut off
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان