1 . شبیه‌سازی کردن
[فعل]

to simulate

/ˈsɪmjuleɪt/
فعل گذرا
[گذشته: simulated] [گذشته: simulated] [گذشته کامل: simulated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شبیه‌سازی کردن تقلید کردن

مترادف و متضاد feign
  • 1.The astronauts trained in a machine that simulates conditions in space.
    1. فضانوردان در دستگاهی که شرایط فضا را شبیه سازی می‌کنند آموزش دیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان