خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باجزئیات توضیح دادن
2 . هجی کردن
[فعل]
to spell out
/spɛl aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: spelled out]
[گذشته: spelled out]
[گذشته کامل: spelled out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
باجزئیات توضیح دادن
بهصراحت بیان کردن، بادقت توضیح دادن
1.Be blunt and spell out exactly how you feel.
1. روراست باش و دقیقاً بهصراحت بیان کن چه احساسی داری.
2.You know what I mean—I'm sure I don't need to spell it out.
2. میدانی منظورم چیست؛ مطمئنم مجبور نیستم باجزئیات برایت توضیح بدهم.
2
هجی کردن
1.Dolly spelled out her name.
1. "دالی" اسمش را هجی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
spell
speedy
speeding
speedily
speedboat
spelt
spend
spending
spent
sperm whale
کلمات نزدیک
spell
speleology
speedy
speedway
speedometer
spellbinding
spellbound
spellcheck
spellchecker
speller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان