خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پول زیادی را یکجا خرج کردن
[فعل]
to splash out
/splæʃ aʊt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: splashed out]
[گذشته: splashed out]
[گذشته کامل: splashed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پول زیادی را یکجا خرج کردن
ولخرجی کردن
informal
1.They splashed out £3,000 on a holiday.
1. آنها 3000 پوند یکجا برای یک (سفر در) تعطیلات خرج کردند.
2.We're going to splash out and buy a new car.
2. ما قرار است ولخرجی کنیم و یک اتومبیل جدید بخریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
splash
spittle
spitting image
spitefully
spiteful
splatter
splay
spleen
splendid
splendidly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان