خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پله
[اسم]
stairs
/sterz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پله
پلکان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلکان
1.Go up the stairs and her office is on the right.
1. از پلهها بالا برو. دفتر او سمت راست است.
2.He stood at the foot of the stairs and called out, "Breakfast's ready!"
2. او پایین پلهها ایستاد و فریاد زد: «صبحانه حاضر است!»
تصاویر
کلمات نزدیک
staircase
stair
stainless steel
stained glass
stained
stairway
stairwell
stake
stake-out
stakeholder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان