Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . ایجاد کردن (چیزی منفی و ناخوشایند)
2 . به هوا بلند کردن
[فعل]
to stir up
/stɜːr ˈʌp/
فعل گذرا
[گذشته: stirred up]
[گذشته: stirred up]
[گذشته کامل: stirred up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ایجاد کردن (چیزی منفی و ناخوشایند)
درست کردن، باعث شدن
1.John was always stirring up trouble in class.
1. "جان" همیشه در کلاس دردسر درست میکرد.
to stir up hatred
حس تنفر ایجاد کردن
2
به هوا بلند کردن
1.The wind stirred up a lot of dust.
1. باد کلی گردوخاک به هوا بلند کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stir fry
stir
stipule
stipulatory
stipulative definition
stir up a hornet's nest
stir-fry
stirk
stirred
stirred up
کلمات نزدیک
stir the mixture every five minutes.
stir
stipulation
stipulate
stipend
stir-fried
stir-fry
stirring
stirrup
stitch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان