خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرخ شده
[صفت]
stir-fried
/stɜr-fraɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more stir-fried]
[حالت عالی: most stir-fried]
1
سرخ شده
تفت داده شده در روغن داغ
1.stir-fried chicken
1. مرغ سرخ شده
تصاویر
کلمات نزدیک
stir up
stir the mixture every five minutes.
stir
stipulation
stipulate
stir-fry
stirring
stirrup
stitch
stoat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان