خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پس دادن (جنس خریداریشده)
2 . پس گرفتن (حرف و ادعا و...)
3 . کسی را یاد گذشته انداختن
[فعل]
to take back
/teɪk bæk/
فعل گذرا
[گذشته: took back]
[گذشته: took back]
[گذشته کامل: taken back]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پس دادن (جنس خریداریشده)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پس دادن
مترادف و متضاد
bring back
return
keep
to take something back
چیزی را پس دادن
1. If the shirt doesn’t fit, take it back.
1. اگر پیراهن اندازهات نمیشود، آن را پس بده.
2. Is it too small? Take it back and get a refund.
2. خیلی کوچک است؟ آن را پس بده و پولت را بگیر.
2
پس گرفتن (حرف و ادعا و...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پس گرفتن
مترادف و متضاد
renounce
retract
withdraw
stand by
to take something back
چیزی را پس گرفتن
1. You should take back your comment.
1. باید نظرت را پس بگیری.
2. You’d better take back that remark!
2. بهتر است آن اظهارنظر را پس بگیری!
3
کسی را یاد گذشته انداختن
کسی را به گذشتهها بردن
to take somebody back (to something)
کسی را به گذشتهها بردن/کسی را یاد گذشته انداختن
1. That song takes me back 30 years.
1. آن آهنگ سی سال من را به گذشته میبرد.
2. The smell of the sea took him back to his childhood.
2. بوی دریا او را یاد کودکیاش انداخت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
take away
take apart
take after
take advantage of
take a look
take care
take down
take for
take for granted
take heed
کلمات نزدیک
take away
take around
take apart
take an instant dislike
take an express train
take care
take delivery
take down
take effect
take exception
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان