1 . شناسایی و عیب‌زدایی کردن
[فعل]

to troubleshoot

/ˈtrʌbəlʃut/
فعل گذرا
[گذشته: troubleshot] [گذشته: troubleshot] [گذشته کامل: troubleshot]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شناسایی و عیب‌زدایی کردن

  • 1.troubleshoot a problem.
    1. شناسایی و عیب‌زدایی کردن یک مشکل
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان