خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تأسفآور
2 . بدشانس
[صفت]
unfortunate
/ʌnˈfɔːr.tʃə.nət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unfortunate]
[حالت عالی: most unfortunate]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تأسفآور
مایه تأسف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بختبرگشته
بدبخت
فلکزده
مترادف و متضاد
unlucky
fortunate
1.It was so unfortunate that she lost her job just as her husband got sick.
1. بسیار تأسفآور بود که او کارش را دقیقاً همزمان با بیمار شدن شوهرش از دست داد.
an unfortunate mistake
اشتباهی تأسفآور
2
بدشانس
بداقبال، بدبخت، نگونبخت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بداقبال
بدشانس
تیرهروز
نگونبخت
سیاهبخت
1.One unfortunate person failed to see the hole and fell straight into it.
1. یک آدم نگونبخت نتوانست چاله را ببیند و مستقیم به درون آن افتاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
unforthcoming
unforgiving
unforgivable
unforgettable experience
unforgettable
unfortunately
unfounded
unfounded claim
unfriendly
unfulfilled
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان