خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارتعاش
[اسم]
vibration
/vaɪˈbreɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ارتعاش
لرزش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارتعاش
لرزش
1.a reduction in the level of vibration in the engine
1. کاهش میزان ارتعاش موتور
تصاویر
کلمات نزدیک
vibrating
vibrate mode
vibrate
vibraphone
vibrant
vicar
vicarage
vicarious
vice
vice admiral
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان