Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . انتظار
2 . پیشخدمتی
[اسم]
waiting
/wˈeɪɾɪŋ/
غیرقابل شمارش
1
انتظار
معطلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انتظار
منتظر
2
پیشخدمتی
تصاویر
کلمات نزدیک
waiter
wait up
wait on
wait hand and foot
wait for the dust to settle
waiting list
waiting room
waitperson
waitress
waitstaff
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان