1 . بازداشت 2 . هراس 3 . درک
[اسم]

apprehension

/ˌæprɪˈhenʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازداشت

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازداشت
the apprehension of the terrorists in the early hours of this morning
بازداشت تروریست‌ها در ساعات اولیه امروز صبح

2 هراس خوف، وحشت

معادل ها در دیکشنری فارسی: واهمه

3 درک فهم

مترادف و متضاد grasp understanding
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان