1 . اوج
[اسم]

climax

/ˈklaɪmæks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اوج بزنگاه، نقطه عطف

معادل ها در دیکشنری فارسی: اوج بزنگاه
  • 1.The book’s powerful climax is the murder of Nancy by her lover Bill Sikes.
    1. بزنگاه قدرتمند کتاب قتل "نانسی" توسط معشوقه اش "بیل سایکس" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان