[اسم]

daughter-in-law

/ˈdɔːt̬.ə.rɪn.lɔː/
قابل شمارش

1 عروس زن پسر

معادل ها در دیکشنری فارسی: عروس
  • 1.my daughter-in-law is unbelievably pretty.
    1. عروسم بطور باور نکردنی زیباست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان