خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (خیلی) کثیف
2 . زشت
[صفت]
filthy
/ˈfɪlθi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: filthier]
[حالت عالی: filthiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(خیلی) کثیف
کثافت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرک
چرکین
نجس
کثیف
1.Go and wash your hands. They’re filthy!
1. برو و دستهایت را بشوی. خیلی کثیفاند!
2.It's filthy in here!
2. اینجا خیلی کثیف است!
2
زشت
فاسد، قبیح
1.I've never smoked - it's a filthy habit.
1. من هیچوقت سیگار نکشیدهام؛ این یک عادت زشت است.
2.You've got a filthy mind!
2. ذهن فاسدی داری!
filthy jokes
شوخیهای قبیح
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
filmy
filmmaking
filmmaker
film writer
film director
filthy rich
fin
final
final nail in the coffin
finally
کلمات نزدیک
filth
filter
filmstrip
filmmaker
filming
filtrate
fin
fin de siècle
final
final draft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان