1 . غرغره کردن 2 . مایع غرغره 3 . غرغره
[فعل]

to gargle

/ɡˈɑːɹɡəl/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غرغره کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: غرغره کردن
[اسم]

gargle

/ɡˈɑːɹɡəl/
قابل شمارش

2 مایع غرغره گلوشویه

3 غرغره

معادل ها در دیکشنری فارسی: غرغره
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان