خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهشدت
[قید]
intensively
/ɪnˈtɛnsɪvli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهشدت
1.he worked intensively through the summer.
1. او در تابستان [تمام تابستان]، بهشدت کار کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
intensive course
intensive care
intensive
intensity
intensify
intent
intention
intentional
intentionally
intently
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان