Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تشدید کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to intensify
/ɪnˈtɛnsəˌfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: intensified]
[گذشته: intensified]
[گذشته کامل: intensified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تشدید کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشدید کردن
شدت گرفتن
مترادف و متضاد
heighten
1.The importance of the test will sometimes intensify the nervousness of the students.
1. اهمیت امتحان گاهی اوقات استرس دانشآموزان را تشدید میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
intensifier
intensification
intensely
intense
intended for
intensity
intensive
intensive care
intensive course
intensively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان