خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تجاوز جنسی کردن
2 . تجاوز جنسی
3 . کلزا (گیاهشناسی)
[فعل]
to rape
/reɪp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: raped]
[گذشته: raped]
[گذشته کامل: raped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تجاوز جنسی کردن
مورد تجاوز جنسی قرار گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجاوز کردن
1.She was raped and then killed.
1. او مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود و سپس کشته شده بود.
[اسم]
rape
/reɪp/
قابل شمارش
2
تجاوز جنسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجاوز
1.He had committed several rapes.
1. او مرتکب چندین تجاوز جنسی شده بود.
2.He was charged with rape.
2. او متهم به تجاوز جنسی شد.
a rape victim
یک قربانی تجاوز جنسی
an increase in the number of reported rapes
افزایش تعداد تجاوزهای جنسی گزارششده
3
کلزا (گیاهشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کلزا
مترادف و متضاد
oilseed rape
a field of rape
مزرعه کلزا
rape oil
روغن کلزا
تصاویر
کلمات نزدیک
rap
raoul
rantings
rant
ransom note
rapeseed
rapid
rapid change
rapid decline
rapid increase
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان