خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوری
[اسم]
remoteness
/ɹɪmˈoʊtnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دوری
دوردستی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوری
گوشهنشینی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
remote control
remote
remorseful
remora
remiss
remoulade sauce
removal company
removal firm
remove
remover
کلمات نزدیک
remotely
remote control
remote
remorseless
remorseful
remount
removable
removal
removal van
remove
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان