خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوسازی کردن
[فعل]
to renovate
/ˈrɛnəˌveɪt/
فعل گذرا
[گذشته: renovated]
[گذشته: renovated]
[گذشته کامل: renovated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نوسازی کردن
تعمیر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازسازی کردن
نو کردن
مترادف و متضاد
redecorate
refurbish
restore
1.the hotel has been completely renovated.
1. این هتل کاملا نوسازی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
renounce
renewable
rendering
renal calculus
renal
renowned
rent
rental
renter
renting
کلمات نزدیک
renounce
rennet
renewed
renewal
renewable resources
renovation
renown
renowned
rent
rent out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان