خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سریع
[صفت]
speedy
/ˈspiːdi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: speedier]
[حالت عالی: speediest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سریع
پرسرعت، تند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بادپا
تند
عاجل
مترادف و متضاد
rapid
1.We wish you a speedy recovery.
1. برایت یک بهبودی سریع آرزو داریم. [امیدواریم سریع خوب شوی.]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
speeding
speedily
speedboat
speed up
speed limit
spell
spell out
spelt
spend
spending
کلمات نزدیک
speedway
speedometer
speeding ticket
speeding
speedboat
speleology
spell
spell out
spellbinding
spellbound
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان