[فعل]

zurückbringen

/tsuːʁʏkbʁɪŋən/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: brachte zurück] [گذشته: brachte zurück] [گذشته کامل: zurückgebracht] [فعل کمکی: haben ]

1 پس آوردن برگرداندن

  • 1.Er hat mir das Buch zurückgebracht.
    1. او کتاب را برای من پس آورد.
  • 2.Ich werde dir das Buch zurückbringen, sobald ich es gelesen habe
    2. من کتاب را زمانی‌که آن را خواندم به تو برمی‌گردانم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان