[فعل]

zurückdenken

/tsuːrˈʏkdˌɛŋkən/
فعل گذرا
[گذشته: dachte zurück] [گذشته: dachte zurück] [گذشته کامل: zurückgedacht] [فعل کمکی: haben ]

1 به‌خاطر آوردن یاد کردن

  • 1.Mein Großvater denkt gern an seine Kindheit zurück.
    1. پدربزرگم معمولا از دوران کودکی‌اش یاد می‌کند.
  • 2.Wir denken zurück, wie alles begann.
    2. ما به‌خاطر می‌آوریم که چگونه همه‌چیز شروع شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان