[اسم]

anniversary

/ˌænəˈvɜrsəri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سالروز سالگرد

معادل ها در دیکشنری فارسی: سالروز سالگرد
مترادف و متضاد commemoration
anniversary of something
سالگرد چیزی
  • A huge parade was held on the anniversary of the 1959 revolution.
    یک رژه بزرگ در سالگرد انقلاب 1959 برگزار شد.
wedding anniversary
سالروز ازدواج
  • Today is our wedding anniversary.
    امروز سالروز ازدواج ماست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان