Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به دو بخش تقسیم کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to bifurcate
/ˈbaɪfərˌkeɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: bifurcated]
[گذشته: bifurcated]
[گذشته کامل: bifurcated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به دو بخش تقسیم کردن
دوشاخه کردن، تقسیم به دو مسیر شدن
مترادف و متضاد
divide into two parts
1.Contemporary physicists generally bifurcate their discipline into two parts.
1. فیزیکدانان معاصر عموما رشته خود را به دو بخش تقسیم میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
bifocals
bifocal
biff
bier
biennial
bifurcated
bifurcation
big
big apple
big band
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان