[صفت]

burnt

/bɜːrnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more burnt] [حالت عالی: most burnt]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوخته

معادل ها در دیکشنری فارسی: جزغاله سوخته
  • 1.burnt toast
    1. نان تست سوخته
  • 2.Your hand looks badly burnt.
    2. دستت بدجوری سوخته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان