Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . محفظه
2 . کوپه (قطار)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
compartment
/kəmˈpɑrtmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محفظه
جا، بخش
مترادف و متضاد
part
partition
section
1.The suitcase had a secret compartment at the back.
1. این چمدان در پشت، یک جای [بخش] مخفی داشت.
2
کوپه (قطار)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوپه
1.He found an empty first-class compartment.
1. او یک کوپه درجه یک پیدا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
compare
comparatively
comparative
comparably
comparable
compass
compass point
compass saw
compassion
compassionate
کلمات نزدیک
comparison
compared with
compared to
compared
compare notes
compass
compassion
compassionate
compassionate leave
compassionately
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان