[فعل]

to converge

/kənˈvɜrʤ/
فعل ناگذر
[گذشته: converged] [گذشته: converged] [گذشته کامل: converged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 همگرا شدن تلاقی کردن، همسان بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تلاقی کردن
مترادف و متضاد approach join
  • 1.when two things converge, they come together.
    1. وقتی دو چیز تلاقی می کنند، آنها در کنار هم می آیند (به هم متصل می شوند).
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان