Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . همگرا شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to converge
/kənˈvɜrʤ/
فعل ناگذر
[گذشته: converged]
[گذشته: converged]
[گذشته کامل: converged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
همگرا شدن
تلاقی کردن، همسان بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تلاقی کردن
مترادف و متضاد
approach
join
1.when two things converge, they come together.
1. وقتی دو چیز تلاقی می کنند، آنها در کنار هم می آیند (به هم متصل می شوند).
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
conventionally
conventional
convention
convent
conveniently
conversation
conversational
conversationally
converse
convert
کلمات نزدیک
conventual
conventional wisdom
conventional weapon
conventional medicine
conventional
convergence
convergent
converging
conversant
conversation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان