Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیرون کشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to elicit
/ɪˈlɪsɪt/
فعل گذرا
[گذشته: elicited]
[گذشته: elicited]
[گذشته کامل: elicited]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بیرون کشیدن
استنباط کردن، استخراج کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استخراج کردن
مترادف و متضاد
bring out
draw forth
evoke
1.A lawyer will elicit all the facts necessary to prove her case.
1. یک وکیل تمام حقایق مورد نیاز را بیرون می کشد تا حرف او را اثبات کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
elfin
elf
eleventh
elevenses
eleven
elide
eligibility
eligible
eliminate
eliminated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان