[فعل]

to entice

/ɪnˈtaɪs/
فعل گذرا
[گذشته: enticed] [گذشته: enticed] [گذشته کامل: enticed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وسوسه کردن اغوا کردن، مجاب کردن، تشویق کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اغوا کردن وسوسه کردن فریفتن
مترادف و متضاد persuade tempt
  • 1.a plan to entice mothers back to work
    1. برنامه‌ای برای مجاب کردن مادرها به برگشتن به سرکار
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان