[صفت]

equivocal

/ɪˈkwɪvəkəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more equivocal] [حالت عالی: most equivocal]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دو پهلو مبهم، نا مشخص

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوپهلو کشدار
مترادف و متضاد ambiguous indefinite uncertain definite
  • 1.he has always been equivocal about the meaning of his lyrics.
    1. او همیشه در باب معنی شعر هایش مبهم بوده است.
  • 2.the equivocal nature of her remarks
    2. ماهیت دو پهلو اظهارات او
  • 3.the results of the investigation were equivocal.
    3. نتایج تحقیقات نا مشخص بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان