Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از بین بردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to eradicate
/ɪˈrædəˌkeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: eradicated]
[گذشته: eradicated]
[گذشته کامل: eradicated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از بین بردن
ریشهکن کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریشهکن کردن
زایل کردن
نابود کردن
منهدم کردن
استیصال
1.The disease that once claimed millions of lives has now been eradicated.
1. بیماریای که زمانی زندگیهای بسیاری را از بین برده بود اکنون ریشهکن شده است.
2.The government claims to be doing all it can to eradicate corruption.
2. دولت ادعا کرده که تمام تلاشش را برای از بین بردن فساد انجام خواهد داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
era
er
equivocation
equivocate
equivocal
eradication
erase
eraser
erasure
erect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان