Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شامل (گروه و...) نکردن
2 . شامل نشدن
3 . مستثنی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to exclude
/ɪkˈskluːd/
فعل گذرا
[گذشته: excluded]
[گذشته: excluded]
[گذشته کامل: excluded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شامل (گروه و...) نکردن
جلوگیری کردن، راه ندادن
1.She felt excluded by the other girls.
1. او احساس میکرد دخترهای دیگر او را شامل (گروه خود) نمیکنند.
2.Women are still excluded from some London clubs.
2. برخی کلوبهای لندن همچنان مانع از ورود خانمها میشوند.
2
شامل نشدن
مترادف و متضاد
include
1.The price exluded tax.
1. قیمت شامل مالیات نمیشد.
3
مستثنی کردن
استثنا قایل شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استثنا کردن
مستثنا کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
exclamation point
exclamation mark
excitingly
exciting
excitement
exclusive
exclusively
excogitate
excruciating
exculpate
کلمات نزدیک
exclamatory
exclamation point
exclamation mark
exclamation
exclaim
excluding
exclusion
exclusive
exclusively
excommunicate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان