Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شاهد عینی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
eyewitness
/ˈaɪwɪtnəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاهد عینی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاهد عینی
1.an eyewitness account of the suffering of the refugees
1. گزارش های یک شاهد عینی از رنج پناهندگان
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
eyewear
eyetooth
eyesight
eyeshadow
eyes are on stalks
eyra
f
f clef
f-clamp
fabric
کلمات نزدیک
eyewash
eyesore
eyesocket
eyesight
eyeshadow
eyrie
f
fab
fable
fabled
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان