[جمله]

feel on top of the world

/fil ɑn tɑp ʌv ðə wɜrld/

1 سرحال بودن سالم و سرزنده بودن

مترادف و متضاد sit on top of the world
  • 1.Since he got a new job, he’s on top of the world.
    1. از وقتی او شغل جدید گرفته است، سرحال و سرزنده شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان