Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ماهیفروشی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fishmonger’s
/ˈfɪʃmʌŋɡərz/
قابل شمارش
[جمع: fishmongers]
1
ماهیفروشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماهیفروشی
تصاویر
کلمات نزدیک
fishmonger
fishing rod
fishing pole
fishing net
fishing line
fishy
fishy smell
fissile
fission
fissure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان