Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فیالبداهه کاری را انجام دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
fly by the seat of one's pants
/flaɪ baɪ ðə sit ʌv wʌnz pænts/
1
فیالبداهه کاری را انجام دادن
بدون آمادگی قبلی کاری را انجام دادن
informal
مترادف و متضاد
improvise
1.I have no idea how to do this but I'm just going to fly by the seat of my pants.
1. نمیدانم باید چطور این کار را انجام دهم ولی فیالبداهه آن را انجام میدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
fly ball
fly back
fly
fluxmeter
flux
fly fishing
fly into a passion
fly off
fly off the handle
fly-drive holiday
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان