Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عیب فنی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
glitch
/glɪʧ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عیب فنی
عیب نرمافزاری
1.A software glitch caused my computer to crash.
1. یک عیب نرمافزاری باعث شد که رایانهام از کار بیفتد.
تصاویر
کلمات نزدیک
glisten
glint
glimpse
glimmer
gliding
glitter
glittering
glitz
glitzy
gloaming
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان