Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پخش شدن
2 . حول چیزی گشتن
3 . به اندازه کافی بودن (برای همه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to go round
/goʊ raʊnd/
فعل ناگذر
[گذشته: went round]
[گذشته: went round]
[گذشته کامل: gone round]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پخش شدن
1.There's a handout going round.
1. ورقهای [جزوهای] در حال پخش شدن است.
2
حول چیزی گشتن
دور چیزی گشتن
مترادف و متضاد
go around
1.Planets go round the Sun.
1. سیارهها دور خورشید میگردند.
3
به اندازه کافی بودن (برای همه)
1.There aren't enough chairs to go round.
1. صندلیهای کافی برای همه وجود ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
go rock climbing
go red
go public
go pear-shaped
go overboard
go round the bend
go running
go sailing
go shopping
go sightseeing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان