Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رفتن
2 . شرایط
3 . وضع زمین
4 . معمول
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
going
/ˈɡoʊɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رفتن
عزیمت
formal
مترادف و متضاد
departure
1.We were all sad at her going.
1. ما همه از رفتن او غمگین بودیم.
2
شرایط
وضعیت
3
وضع زمین
وضع جاده
[صفت]
going
/ˈɡoʊɪŋ/
قابل مقایسه
4
معمول
عادی
تصاویر
کلمات نزدیک
goggles
goggle-eyed
goggle-box
goggle
gogga
going concern
going out
going strong
going to
going to the movies
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان