Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عینک (ایمنی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
goggles
/ˈgɑgəlz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عینک (ایمنی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عینک
عینک ایمنی
1.I always wear goggles when I swim.
1. همیشه وقتی که شنا میکنم، عینک میزنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
goggle-eyed
goggle-box
goggle
gogga
gofer
going
going concern
going out
going strong
going to
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان