Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کامل خوب شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to heal up
/hil ʌp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: healed up]
[گذشته: healed up]
[گذشته کامل: healed up]
صرف فعل
1
کامل خوب شدن
کامل بهبود یافتن
1.The cut healed up without leaving a scar.
1. جای بریدگی بدون باقی گذاشتن جای زخم کامل خوب شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
heal
heady
headword
headwind
headway
healer
healing
health
health care
health center
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان