Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از داخل منفجر شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to implode
/ɪmˈploʊd/
فعل ناگذر
[گذشته: imploded]
[گذشته: imploded]
[گذشته کامل: imploded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از داخل منفجر شدن
از داخل فرو ریختن
مترادف و متضاد
collapse inward
explode
1.both apartments had imploded.
1. هر دو آپارتمان از داخل منفجر شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
implied
implicitly
implicit
implication
implicate
implore
implosion
imply
impolite
impolitely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان